loading...
مطالب طنز
محمد مهدیزاده بازدید : 16 سه شنبه 19 شهریور 1392 نظرات (0)
اندر اعترافات من به همسرم در۲۰سال آینده ....

-پری خانم

-چیه سعید آقا

-من باید یه اعترافی کنم....

-چه اعترافی؟؟

-۲۰سال پیش که من باهات ازدواج کردم ازروی علاقه نبود/ بخاطر پراید بابات بود !!

خخخخخخخخخخخخخخخ

محمد مهدیزاده بازدید : 9 جمعه 25 مرداد 1392 نظرات (0)

با سلام خدمت شما دوستان 

امروز یک مسابقه ای رو گذاشتم هر کس طی ماه آینده نظرات بیشتری بده دو تا بنر برای وبلاگ یا وبسایت و ... براش طراحی می کنم 

 

 

بالطفا نظر هایتان را در همین پست بگذارید 

تاریخ معرفی بنر 1392/6/25

محمد مهدیزاده بازدید : 12 دوشنبه 03 تیر 1392 نظرات (1)

خه چرا عمه سوسن من که سالهاست ساکن کالیفرنیاست و مولتی میلیاردره و یه دختر داره که شاه کالیفرنیاست و قراره بیاد یه روز منو ازین جا ببره کالیفرنیا و داماد خودش کنه باید یه شخصیت خیالی باشه ؟؟؟

محمد مهدیزاده بازدید : 8 دوشنبه 03 تیر 1392 نظرات (0)

خب دیگه آخرای امتحاناته، این مطلب رو گذاشتم یه کم روحیتون عوض شه :D

اگه دوستام میتونستن ۵ثانیه بعد از اینکه گوشی رو قطع میکنم رو بشنون،
تا الان هیچ دوستی نداشتم ! :lol:
.
.
.
دعوت مودبانه ی بابام از من برای صرف شام :
تَن لَشتو از پشت کامپیوتر جمع کن بیار، سفره پهن کن !!
محبت همینجوری داره میپاچه رو در و دیوار :|
.
.
.
گرگه میره دم خونه شنگول منگول در میزنه
یه دفعه خرسه گریه کنون میادبیرون میگه: بابا تو مارو کشتی :(
الان اینا ۲۰ ساله از اینجا رفتن !
بیشعور کثافت ولمون کن دیگه !
گرگه میگه : خیلی بیشعوری برات نذری آوردم ! :lol:
.
.
.
حیف که من ترم آخرم
وگرنه تصمیم گرفته بودم از ترم بعد بخونم :D
.
.
.
بعضی شبا که خوابم نمی بره، یه جوری که مغزم بشنوه می گم:
خوب! برم یه کتابی بیارم بخونم…
هیچی دیگه، اصلا بیهوش می شم! :D
.
.
.
قرار بود با یه اسب سفید برم دنبال دخترِ آرزوهام
بعد به این نتیجه رسیدم “خوو لامصب یکی دو تا نیستن که !”
حالا قرار شده یه وَن بگیرم یکی یکی برم دنبالشون ! والـــــــــا !! :D
.
.
.
توصیه بابام به من موقع رانندگی
سر کوچه ها یواش تر بپیچ ؛
شاید یکی بی شعورتر از تو پیدا شد که از اونور بیاد :|
.
.
.
رفتم عسل بخرم فروشنده میگه عسل خوب داریم ۷۵ تومن
خوانسار هم هست ۵۷ تومن
عسل ۳ تومنی و ۵ تومنی هم داریم …
فک کنم اون آخریا دیگه آزمایش ادرار زنبور بوده ! :lol:
.
.
.
الان کامپیوترم خودش ری استارت شد !
فک کنم فهمید من تشنمه :|
.
.
.
آینده شغلی معدل در ایران چیست؟
معدل ۱۹-۲۰= دکتر، مهندس، استاد
معدل ۱۹-۱۷= معلم
معدل ۱۷-۱۴= کارمند
معدل۱۴-۱۲= مدیرعامل
مردود= میلیاردر :|
.

خونمون مهمون اومد
وقتی در رو بازکردم دخترشون قدش حدودیک و نود بود
وقتی کفشش رو درآورد یک و هفتاد وپنج شد ،
اومد توی خونه گل سرش رو برداشت شدیک و پنجاه
نگرانم کم کم محو بشه ! :|
.
.
.
آن چیست که چشم دارد ولی نمیبیند ؟
پا دارد ولی حرکت نمیکند ؟
بال دارد ولی پرواز نمیکند ؟
نوک دارد ولی غذا نمیخورد ؟
پرنده ی مرده‏ !!‏‏ :D
.
.
.
یه بار ما یه دونه هندونه خوردیم،
در حدی که کم مونده بود پوستش سوراخ شه !
فرداش رفتگر محلمون در زد و گفت:
اگه دیگه با این پوست هندونه کاری ندارین من ببرمش :|
.
.
.
به لقمان گفتند با چی میای اینترنت ؟
گفت : با بی ادبان ! :D
.
.
.
غودا چیست؟
کلمه ای که بروسلی وقتی میگفت زورش ۳ برابر میشد :D
.
.
.
ثابت شده !
دور از دسترسها همیشه میتابند ، مثل ستاره ، ماه
در دسترسها لامپی بیش نیستند !
تو هم که لامپ دستشویی همش !
.
.
.
این حقه مسلم هر دختریه که،
عکسای ۱۳ تا ۱۸ سالگیشو بسوزونه ! :D
.
.
.
دختری از مردی پرسید :
چرا تا مرز دیوانگی عاشق کسی میشوم
در حالی که میدانم در نهایت به اون نمیرسم ؟
مرد جواب داد:
به من بگو چرا زندگی میکنیم
در حالی که میدانیم در آخر می میریم !؟
هیچی دیگه
دختره هم زد تو دهنش
گفت سوال منو با سوال جواب نده  ! :|
.
.
.
شازده کوچولو به روباه گفت : بیااااااااا
روباه اومد و گفت : ها چی میگی ؟
شازده کوچولو گفت : دوری کنیم از هـــــــــــم ! :D

.

.

.

قابل توجه اونایی که سر کلاس میگفتن کوووو تا آخر ترم :
الان رسیدیم به همون “کوووو” ، پیاده بشید و از مناظر لدت ببرید !
.
.
.
توهمی که هیچوقت عملی نشد :
امروز از اینجا تا اینجا میخونم فردا بقیشو …
و دیگر هیچ ! :|
.
.
.
هر جا صحبت از « تقلــــــــــب » است
نام درخشان « دانشجوی ایرانــــــــــی» می درخشد !
.
.
.
من غلط بکنم ارشد شرکت کنم !
“دیالوگ ماندگار شب های امتحان”
.
.
.
بابام این ترم میگه یکمم درس بخونی بد نیستا !
گفتم تو درس می‌بینی و من پیچشِ درس … :D
بابام ١٠دقیقه سر تکون داد و اتاقو ترک کرد ! :|
.
.
.
تو این روزا اگه دیدین یه دانشجو نشسته
یه نگاه به افق میکنه یه نگاه به گوشیش
باز یه نگاه میندازه به افق باز به گوشیش
بعد به افق خیره میشه بعد باز به گوشیش نگاه میکنه
بعد به افق خیره میشه و تو افق نیست و نابود میشه
بدونین داره با گوشیش معدلشو حساب میکنه
ببینه مشروط میشه یا نه ! :D
.

ﺩﯾﺮﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﭘﯿﺎﻣﯽ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ
ﺧﺐ ﺣﺘﻤﺎ ﺷﺎﺭﮊ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ :lol:
.
.
.
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻏﺬﺍ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺑﺪﻩ
ﻣﯽ ﮔﻪ ۲ ﺗﺎ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻫﻤﺒﺮﮔﺮ ﺳﺎﺩﻩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ﻧﮕﻔﺘﯽ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﯿﺘﺰﺍ؟
ﮔﻔﺖ: اگه واست ﭘﯿﺘﺰﺍ میگرفتم ﮔﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺷﺪ
ﺑﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﻤﺒﺮﮔﺮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ! :|
به دوتا پرورشگاه سر زدم هردوتاشون گفتن قیافت خیلی آشناس !
.
.
.
یکی از معضلات بچگیم این بود که
چرا من نمی تونم مثل شخصیت های کارتون
که اشکاشون به دو طرف پرت میشد گریه کنم !
.
.
.
پسره نوشته بود :
جــای خــالی تــــورو اِنقـد بـــا چـشام آب میدم تا بـــــازکـنــارم ســبز بشــی..!
فکر کنم مخاطبش یونجه بوده! :|
.
.
.
نهنگ،نهنگ :(
خواهش من از لپ تاپم وقتی هنگ می کنه و به پرت پرت میفته !
.
.
.
شوخی پسرا
ﺍﻭﻟﯽ :من ترمز ماشینشو میبرم یه کم دورِ هم بخندیم
ﺩﻭﻣﯽ: ﺣَـﻠــــﻪ ﺩﺍﺩﺍ :D

ﺷﻮﺧﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍ:
ﺍﻭﻟﯽ: ﻣﻦ ﻣﺪﺍﺩﺷﻮ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﻧﮕﻮ ﺩﺳﺖ ﻣﻨﻪ
ﺩﻭﻣﯽ : ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ
عجب هیجــــــــانی
ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﯾـــﺰززﻡ :|
.
.
.
پر سودترین معامله ای که ما دهه شصتیها انجام دادیم
تعویض نون خشکه با جوجه رنگی بود :D
.
.
.
بالاخره یه روز زنگ میزنم چین ،
اون یارو که گوشی رو برداشت گفت 你好
من میگم 陰莖 !
گوشی رو قطع میکنم . بفهمه دنیا دست کیه
ما خر نیستیم که این جنس های بنجلشو بندازه بهمون !
بعععله من یه همچین آدم وطن پرستی هستم :|
.

محمد مهدیزاده بازدید : 9 دوشنبه 03 تیر 1392 نظرات (0)

این داستان رو دوستم برام تعریف کرده :

دوستم تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای اینکه از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت: جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!

اینطوری تعریف میکنه:

من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی. 20کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو

ماشینم خاموش شد و هرکاری کردم روشن نمیشد. وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت.

اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه میبینم، نه از موتور ماشین سر در میارم!!

راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو کرفتم و مسیرم رو ادامه دادم.

دیگه بارون حسابی تند شده بود.

با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام وبی صدا بغل دستم وایساد.

من هم بی معطلی پریدم توش.

اینقدر خیس شده بودم که به فکر اینکه توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم.

وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!!

خیلی ترسیدم!

داشتم به خودم میومدم که ماشین یهو همونطور بی صدا راه افتاد.

هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعدو برق دیدم یه پیچ جلومونه!

تمام تنم یخ کرده بود.

نمیتونستم حتی جیغ بکشم، ماشین هم همینطور داشت میرفت طرف دره.

تو لحظه های آخر خودم رو به خدا اینقدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم.

تو لحظه های آخر، یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جاده

نفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم.

ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه میرفت، یه دست میومد و فرمون رو میپیچوند.

از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم.

در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون.

اینقدر تند میدویدم که هوا کم آورده بودم.

دویدم به سمت آبادی که نور ازش میومد رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین

بعد از اینکه به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم، وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودند

یهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو، یکیشون داد زد:

ممد نیگا! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل میدادیم
سوار شده بود!!!؟

 

گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ

محمد مهدیزاده بازدید : 16 دوشنبه 03 تیر 1392 نظرات (0)

مواد لازم برای تهیه یک دختر امروزی:

 

انواع لوازم آرایش:    7کیلو

عشوه و ادا و اطوار: 40خروار

قر و فر :                  50 دور در دقیقه

زبان:                        20 متر

قدرت بیان:               4300 اسب بخار

قدرت اشک ریزی:     6 لیتر در ساعت

منطق:                    25 گرم

قدرت درک:              نیم مثغال

لجبازی :                  به میزان لازم

 

محمد مهدیزاده بازدید : 7 دوشنبه 03 تیر 1392 نظرات (0)

درد و دل یک دختر

دختری هستم به سن سی و سه           فارغ از درس و کلاس و مدرسه

مدرک لیسانس دارم در زبان                   دارم از خود خانه و جا و مکان

مرغم و خواهم زبهر خود خروس              مانده ام در حسرت تاج عروس

مبل واسباب ولوازم هرچه هست          پنکه وسرویس خواب وفرش وتخت

هست موجود وجهازم کامل است           پول نقد و زانتیا هم شامل است

هرچه گوئی هست وتنهاشوی نیست    برسرم گیسو و زلف و موی نیست

ترسم از بی شوهری گردم تلف              بر دهانم آید از اندوه کف

کاش جای این همه پول و پِله             گیر میکرد شوهری توی تله

میشدم عبد و کنیز شوی خود           می نمودم چاره درد موی خود

گیسوانی عاریت چون یال اسب      می نشاندم بر سرم با زور چسب
زلف خود را چون پریشان کردمی       حتم دارم در دلش جا کردمی

آنچنان شوری زخود برپاکنم           تاکه شاید در دلش ماًوا کنم

بارالها تو کرم کن شوی را             خود مرتب میکنم این موی را

 

 هشدار: خانومای عزیز میدونید که قرن بی شوهریه!!

پس دست به کار بشید تا بو ترشیدتون در نیومده

محمد مهدیزاده بازدید : 11 دوشنبه 03 تیر 1392 نظرات (0)
با سلام و صلوات به روح تمام مسافرین عزیز .

و با درود به وزیر محترم راه و ترابری .

ورود شما را به پرواز لایتناهی هواپیمای جمهوری اسلامی ایران خوشامد می گوییم .

خداوندا مشیت خودت را در رسیدن و لقاء به خود برما قراردادی و سرعت آن فزون كن .

مقصد ما به احتمال 99% بهشت موعود و احتمالأ 1% مقصدی كه بر روی بلیط درج شده می باشد.

خلبان پرواز مرحوم شهید كاپیتان بهشت زاده و گروه پروازی بد اخلاق؛ سفری خوش برای شما آرزمند است.

لطفأ به علامت نكشیدن سیگار اصلأ توجه ننموده و آخرین سیگار زندگیتان را به خوشی دود نمایید.

بستن كمربندها اصلأ ضرورتی ندارد و كاملأ بدرد نخور است.

در صورت بروز اشكال در سیستم هوای كابین ماسكهایی از بالای سر شما آوزیزان خواهد شد كه شما قبل از آن رایحه خوش ملایك را احساس خواهید كرد.

این هواپیما مربوط به هزاره دوم میلادی بوده و دارای دو درب اضطراری در جلو، دو در كنارین و یك درب عقب می باشد كه چندین سال است اهرم های آن كار نمی كند.

ارتفاع پرواز به احتمال قریب به یقین تا آسمان هفتم بوده و هوای بهشت بسیار عالی است.

سفر خوشی را برای شما آرزومندیم

از اون جاییكه هیچ خارجی احمقی وجود ندارد كه من لازم باشد یه بار دیگر به انگلیسی بلغور كنم، سرتونو درد نمی آورم.

مرگ راحتی داشته باشید.
محمد مهدیزاده بازدید : 19 دوشنبه 03 تیر 1392 نظرات (0)

اینجا همه باکلاسن
هرکس ۳ تا زبون مختلف بلده
خونه همه تو جردن و شهرک غرب و اون بالاهاست
حتی بالاتر از میدون راه آهن ته ته ۲۰ متری
اینجا اگه عکسی بزارن که عابر پیاده داره از چراغ قرمز رد میشه
همه dislike میزنن و قانون مدار میشن
ولی شاید اون عکسه مال خودشون باشه
اینجا سرزمین پـَـَـ نــه پـَـَــــ……… هاست
اینجا همه فلسفه بلدن و اکثر آقایون فمنیست میشن
ولی ساعت ۱۰ شب مامانه بگه برو از سوپر مارکت رب گوجه فرنگی بگیر میگه خودت برو
اینجا دختر خوشگلای فوتوشاپی ۱۰۰۰ تا پدر ، مادر، خواهر ، برادر و … داره
ولی اون ساده ها ۳ تا اد لیست دارن که یکیش خواهرشه ۲تای دیگه هم کلاسیش
اینجا پسرا اکثرا بدن سازن یا خواننده……دخترا هم که همه مانکن یا مُدل هستن
همه پول دار با وضعیت های مالی آن چنانی هستند
همه هم همدیگرو دوست دارن و تا میبینن یکی تاراحته یه عالمه واسش دل میسورونن
.

.
.
اینجا فیسبوک است همین!!!

 

محمد مهدیزاده بازدید : 12 دوشنبه 03 تیر 1392 نظرات (0)
همسر آینده ام :
 
می توانی خوشحال باشی، چون من دختر کم توقعی هستم !
 
اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی،
فقط به خاطر این است که بتوانی خیال کنی بیشتر از من می فهمی ...!
 
اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر این است که همه با دیدن ما بگویند”داماد سر است!” و تو اعتماد به نفست هی بالاتر برود !
 
اگر می گویم باید ماشین بزرگ و با تجهیزات کامل داشته باشی، فقط به این خاطر است که وقتی هر سال به مسافرت دور ایران می رویم توی ماشین خودمان بخوابیم و بی خود پول هتل ندهیم !
 
اگر از تو خانه می خواهم، به خاطر این است که خود را در خانه ای به تو بسپارم که تا آخر عمر در و دیوارآن، خاطره اش را برایم حفظ کنند و هرگوشه اش یادآور تو و آن شب باشد !
 
اگر عروسی آن چنانی می خواهم، فقط به خاطر این است که فرصتی به تو داده باشم تا بتوانی به من نشان بدهی چقدر مرا دوست داری و چقدر منتظر شب عروسیمان بوده ای !
 
اگر دوست دارم ویلای اختصاصی کنار دریا داشته باشی، فقط به خاطر این است که از عشق بازی کنار دریا خوشم می آید… جلوی چشم همه هم که نمی‌شود !
 
اگر می گویم هرسال برویم یک کشور را ببینیم، فقط به خاطر این است که سالها دلم می خواست جواب این سوال را بدانم که آیا واقعا "به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است”؟! اگر تو به من کمک نکنی تا جواب سوالاتم را پیدا کنم، پس چه کسی کمکم کند؟
 
اگر از تو توقع دیگری ندارم، به خاطر این است که به تو ثابت کنم چقدر برایم عزیزی !
و بالاخره….
 
اگر جهیزیه چندانی با خودم نمی آورم، فقط به خاطر این است که به من ثابت شود تو مرا بدون جهیزیه سنگین هم دوست داری وعشقمان فارغ ازرنگ و ریای مادیات است !

 

 

درباره ما
با سلام امیدوارم شما با نظر دادنتان ما را همراهی کنید با تشکر مدیریت وبلاگ
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 18
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 14
  • بازدید سال : 44
  • بازدید کلی : 1,054
  • کدهای اختصاصی